به گزارش خبرنگار کف دانشگاه، بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد پیرامون تعرض رژیم اسرائیل به خاک ایران و پاسخ مشروع به آن یادداشتی منتشر کرده است. متن یادداشت به شرح زیر است:
رژیم حرامزاده صهیونیستی با حمله به ایران برای باری دیگر نشان داد که صلح را بیشتر یک شوخی میداند تا یک اصل و ثابت کرد در این زمینه هیچ منطقی ندارد
در این یادداشت بررسی میکنیم که رژیم غاصب صهیونسیتی چه اصول بین المللی را نقض کرده است و چه حقوقی برای ایران به وجود آمده است.
با توجه به اصول جهان شمول و غیر قابل انکار حقوق بین الملل معاصر، هرگونه توسل به زور در روابط بین المللی به ویژه حمله نظامی یک دولت به خاک دولت دیگر نقض واضح و آشکار منشور ملل متحد على الخصوص بند سوم و چهارم از ماده ۲ آن میباشد که به حل مسالمت آمیز اختلافات و منع توسل به زور می پردازد. در این ماده دو هدف ممنوعه به وضوح وجود دارد
علیه تمامیت ارضی یک کشور – علیه استقلال سیاسی یک کشور
حال آنکه این رژیم منحوس علاوه بر اینکه تمامیت ارضی ایران را نقض کرده است با پیام های مختلف اقدام به تلاش برای فعالیت بر علیه حکومت ایران و استقلال سیاسی آن کرده است.
این حمله نظامی به خاک جمهوری اسلامی ایران ناقض تمامیت ارضی آسیب رسان به ثبات منطقه و تهدید جدی علیه صلح و امنیت بین المللی است؛ بنابراین مشخصا واجد تمامی )act of aggression ارکان عمل تجاوزکارانه می باشد و مطابق قطعنامه ۳۳۱۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد واجد وصف بین المللی مجرمانه است.
شاید گفته شود که دولت نامشروع اسرائیل برای این عمل تجاوزکارانه دلیلی قابل توجه در رابطه با صنعت هسته ای ایران داشته است.
علاوه بر اینکه هرگونه ادعای استفاده غیر صلحآمیز توسط ایران از انرژی هسته ای دروغی بزرگ و واهی است بر اساس ماده پنجم قطعنامه مذکور هیچ گونه ملاحظات سیاسی اقتصادی نظامی یا دیگر ملاحظات مشابه نمی تواند تجاوز را توجیه کند؛ بنابراین با توجه به اینکه اسرائیل مرتکب جنایت علیه صلح شده است مسئولیت بین المللی دارد
همچنین با توجه به سابقه مکرر اقدامات خصمانه این اشغالگران علیه کشورهای منطقه از جمله حملات نظامی به خاک این کشورها عملیاتهای سایبری تحریک به جنگ و حمله به تاسیسات دیپلماتیک مشخص است که این رژیم مانعی عظیم برای تحقق صلح بین الملل است؛ در نتیجه میتوان اقداماتی سیاسی، اقتصادی یا نظامی را در پاسخ به این رژیم متصور بود؛ از جمله اینکه بر اساس اساسنامه رم جنایت تجاوز یکی از جرائم بین المللی است که میتواند تحت تعقیب قرار گیرد البته با شروط خاصی از جمله تشخیص توسط شورای امنیت یا رضایت دولتها که لزوم پیگیری توسط دولت ایران در این زمینه وجود دارد.
حال چه میشود؟
همه ما اطلاع داریم که نظم حقوقی بین الملل زمانی محقق میشود که در قبال قدرت طلبی و تجاوز واکنش قاطعانه و مؤثر نشان داده شود. در غیر این صورت اصل منع توسل به زور و مانند آن به استانداردی دوگانه تبدیل خواهد شد که بنیانهای حقوق بین الملل را سست میکند و تبدیل به ابزاری سیاسی میشود. برخی از ابزارهای حقوق بین الملل نیازی به تأیید شورا یا مجمع خاصی ندارد تا قابل استفاده باشند و ذاتی هستند. بنابراین در وهله نخست اجرای آنها در دستور کار قرار میگیرد نمونه بارز آن حق دفاع مشروع است.
بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد هر دولت عضو در صورت وقوع یک حمله مسلحانه از حق ذاتی دفاع )Right of Self-Defence( مشروع برخوردار میباشد. این موضوع به این معناست که جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این حملات ناجوانمردانه مطابق با اصل تناسب و ضرورت اقدام به دفاع مشروع از سرزمین ملت و منافع خود کرده است و خواهد کرد و این اقدام بر اساس اصول پذیرفته شده حقوقی، کاملاً قانونی و موجه است
اما علاوه بر حق دفاع مشروع بر علیه علیه اسرائیل پیامدهای دیگری برای حمله اسرائیل وجود دارند که نیازمند اقدام حقوقی و البته بیشک بی طرفی سیاسی سازمانهای بین المللی به ظاهر مستقل می باشد.
یکی از این موارد فعال شدن فصل هفتم منشور ملل متحد است به این نحو که اگر شورای امنیت تشخیص دهد که تجاوزی رخ داده است میتواند بر اساس ماده ۳۹ منشور آن را تهدید علیه صلح بشناسد. در این صورت شورا میتواند بر اساس ماده ۴۱ این منشور اقداماتی غیر نظامی از جمله تحریم اقتصادی و تجاری، قطع روابط دیپلماتیک ممنوعیت سفر یا توقیف دارایی ها و یا مسدود کردن ارتباطات یا حمل و نقل وضع کند.
همچنین وقتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات غیر نظامی موارد ماده (۴۱) کافی نیستند میتواند از قدرت نظامی استفاده کند این اقدامات ممکن است شامل نمایش قدرت محاصره و سایر عملیات نیروهای هوایی دریایی یا زمینی کشورهای عضو سازمان ملل متحد باشد.
بنابراین به نظر می رسد فصل هفتم برخلاف بسیاری از قطعنامه های مجمع عمومی که توصیه ای هستند ضمانت اجراهایی بازدارنده دارد اما نکته مهم این است که تصمیم گیری در شورای امنیت نیازمند ۹ رأی مثبت و عدم و تو توسط هیچ یک از ۵ عضو دائم (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه بریتانیا است؛ بنابراین برای چنین تصمیمی به فشار افکار عمومی ملل بر دولت ها نیازمندیم که تاکنون با توجه به رفتارهای وحشیانه اسرائیل به مقدار زیادی تأمین گشته است.
از دیگر مکانیسمهای قابل استفاده ارجاع به دیوان بین المللی کیفری (ICC) میباشد وظیفه این دیوان رسیدگی به جنایت نسل کشی جنایات علیه بشریت جنایات جنگی و جنایت تجاوز است.
در شرایط کنونی علاوه بر اینکه رژیم جعلی اسرائیل مشغول به نسل کشی در غزه است و از این جهت قابل پیگیری است از بابت نیز قابل Crime of aggression( تجاوز ارجاع به ICC میباشد. از آنجا که هیچ کدام از دولتهای ایران و اسرائیل عضو ICC نمی باشند تنها راه پیگیری ارجاع شورای امنیت سازمان ملل (UNSC Referral) میباشد؛ البته این مسیر با مانعی مهم روبرو است و آن هم و توی این موضوع توسط ایالات متحده میباشد. بنابراین گرچه از لحاظ حقوقی این مسیر باز است اما از لحاظ سیاسی صعب الوصول میباشد.
در پایان باید اشاره نمود که به صورت آشکاری ایران خواهان صلح است؛ همانطور که حاضر شد برای نفع متقابل و حفظ صلح در منطقه با برهم زننده توافقات قبلی دوباره اقدام به مذاکره نماید. اما متحد اصلی و غیر قابل انکار طرف مذاکره کننده با چراغ سبز دولت آمریکا اقدام به حمله ددمنشانه ای به خاک عزیز ایرانمان کرد که باب هر نوع گفت وگویی را بست و ما را وادار به ورود به جنگ نمود. بنابراین ما در مسیر جنگ و محکومیت های حقوقی و سیاسی علیه اسرائیل با قدرت حرکت میکنیم در یک کلام ما صلح طلبیم، اما جنگ بلد..
دیدگاهتان را بنویسید