به گزارش کف دانشگاه، بسیج دانشجویی امیرکبیر روز شنبه ۱۳ اردیبهشت، نشستی به مناسبت روز کارگر برگزار کرد. در نشست وفاق برای عدالت، علیرضا میرغفاری، سعید خلیفه و امیرحسین کشانی به سخنرانی پرداختند.
در ابتدای مراسم، بیانیه بسیج دانشجویی به مناسبت روز کارگر قرائت شد. در ادامه بخشی از این بیانیه آمده است.
وفاق، کلمه پر بسامد دولت چهاردهم و گفتمانی که قرار بود رنگ تازهای به سیاست در ایران بزند. جامعه، دستدادن جناحهای سیاسی با یکدیگر را نظارهگر بود و به امید اتفاقی جدید. اما دریغ که باید ثمره این وفاق، سرریز در جامعه، افزایش بدنه اجتماعی حاکمیت و حل مشکلات باشد نه اینکه فقط پدر خواندهها با یکدیگر دست دهند، منتقد ها را با نام تندرو از میدان به در کنند و مردم هم از آن سودی نبرند. کاهش نزاع سیاسی به خودی خودی منفعتی برای ملت نخواهد داشت. بلکه اگر منجر به «طرحهای سازنده» و پیش برد کشور شود میتواند موضوعیت پیداکرده و امید پیشرفت را در جامعه زنده کند. جمهوری اسلامی ایران نیازمند «وفاق حاکمیت با مردم» است. امروز مطالبه ملت ایران، وفاقی برای تحقق آرمانهای نظام اسلامی است. وفاق بر سر احقاق حق و تعین عدالت.
سعید خلیفه، ادوار جنبش عدالتخواه و فعال کارگری به ارائه دوگانه نظرهای کارشناسی درباره تاثیر مثبت یا منفی افزایش حقوق بر تورم، چالش های سیاستگذاری این عرصه، ذی نفعان و موانع آن پرداخت. وی در بخشی از سخنرانی خود گفت:
برخی سالها افزایش دستمزد بالاتر از تورم را داشتیم که همان سالها تورم کاهشی شده. این افسانه که افزایش دستمزد باعث افزایش تورم و کاهش قدرت خرید خانوادهها میشود سال ۱۴۰۱ از بین رفت.
سال ۱۴۰۱ ما ۵۷ درصد افزایش دستمزد داشتیم که تورم در این سال ۴۵ درصد بوده. اگر منحنی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۳ را ببینیم در سالهای دیگری هم این موضوع قابل مشاهده است. مثلا سال ۱۳۹۲ دستمزد ۳۲ درصد افزایش یافته و تورم ۲۵ درصد.
اساسا هیچ ارتباطی بین افزایش دستمزد و افزایش تورم وجود ندارد. لذا اصلا مسالهای که ارائه میشود بیشتر کارکرد سرکوب دارد. کارگری که به حقوق خود آگاه نباشد، خودش از این سیستم دستمزد دفاع میکند. مسالهای که اساسا خواستگاه سرمایهداری و دهکهای بالا دارد شده مساله کارگر ما.
علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران و فعال حوزه کارگری، به بیان مشکلات و نیازهای جدی زندگی کارگران، بیان مشکلات در تصمیمگیری و سیاستگذاری مسئله دستمزد پرداخت. وی در بخشی از سخنرانی خود بیان کرد:
یکی از مشکلات ما این است که مسائل دیگر در صدر نظام مسائل قرار میگیرد و به مشکلات کارگران اهمیت داده نمیشود. مسئلهای که به معیشت ۴۰ میلیون ایرانی مربوط است، مورد توجه قرار نمیگیرد. تعریف ناصوابی وجود دارد که کارگر کسی است که تحصیلات آکادمیک ندارد، استعداد ندارد، جایگاهی که در آن قرار گرفته هم حاصل بیاستعدادی خودش است. در خبرگزاریها و صداوسیما هم تصویری که روز کارگر منتشر میشود، کارگر معدن است.
اما کارگر تعاریف دیگری دارد. به تعریف قانون کار، شخصی که به درخواست کارفرما کاری را انجام دهد و مزد دریافت کند، کارگر است.
اساساً کارگر چه کسی است؟ کارگر کسی است که مطابق با ارزش آفرینی که میکند دستمزد نمیگیرد و صاحب ابزار کار نیست. این تعریف خیلی گستردهتر از چیزی میشود که الان هست. یعنی اگر ما معلم داریم و استثمار میشود، مطابق با ارزشآفرینیاش دستمزد نمیگیرد. اگر پرستاری داریم که شیفت مازاد میدهد و مطابق با خدمتی که ارائه میدهد، دستمزد نمیگیرد این پرستار هم کارگر است. این صورتبندی و تفکیکهای متعددی که انجام داده باعث شده ما از یکدیگر جدا شویم. هر چقدر هم از همدیگر جداتر، این تفکیکها بیشتر، این اجتماعات کوچکتر باشد بدون دلیل اصلی سرکوب های مزدی و نداشتن امنیت شغلی خواهد بود.
امیرحسین کشانی، ادوار بسیج امیرکبیر و جنبش دانشجویی به روایت کنش موثر جنبش دانشجویی و بسیج کردن ۶۰۰ تشکل برای مطالبه افزایش حداقل دستمزد، پرداخت. وی مهمترین مسئله حال حاضر ایران را عدالت اجتماعی دانست:
اگر قرار است وفاق واقعا اتفاق بیافتد باید بر سر نقاط اساسی باشد. اگر بهجای نقاط واقعی بر سر نقاط فرعی برویم، این وفاق هم باور نمیشود. هیچ مسئلهای امروز در جامعه ایران مهمتر از عدالت اجتماعی نیست. اگر عدالت اجتماعی تأمین شود، مسئله مقاومت هم میتواند پیگیری شود.
دیدگاهتان را بنویسید