به گزارش خبرنگار کف دانشگاه، اتحادیهٔ جنبش عدالتخواه دانشجویی، پیرامون شکایت ارائه شده به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس یادداشتی را منتشر کرده است. متن یادداشت به شرح زیر است:
بخش اول
همانطور که میدانید نزدیک به ۱۴۰ روز از پایان مهلت دستگاههای مشمول برای عمل به قانون شفافیت میگذرد و همچنان عمل خاصی را به جز بالا آمدن یکی دو سامانه ناقص و نیمبند شاهد نبودیم. اتفاقی که اکنون دیگر نقض آشکار قانون رسمی است و نه پشتگوش انداختن یک مستحب مغفول در حکمرانی. حدودا ۱۵ام بهمن ماه بود که شکایت رسمی جنبش عدالتخواه دانشجویی از قوای سه گانه کشور خطاب به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در دبیرخانه مرکزی مجلس شورای اسلامی ثبت شد. از کمیسیون اصل ۹۰ خواسته شد تا به عنوان نهادی که متولی اصل ۹۰ قانون اساسی است، فکری به حال وضعیت فاجعهبار فعلی بکند؛ وضعیتی که در آن از مجلسی که خودش قانون را تصویب کرده گرفته تا دولت مدعی قانون مداری و قوه قضائیۀ متولی برخورد با بی قانونی، همگی ماه هاست که با گردن کلفتی از عمل به آن امنتناع میورزند. شکایت صورت گرفته نیز مشغول بررسی در مجلس است. مدت زمان یک ماهه بررسی هنوز به پایان نرسیده و در ادامه بیشتر در خصوصش صحبت خواهد شد.
اما چرا باید شفافیت را جدی گرفت؟ ما زیاد در خصوص سردشدن فضای سیاسی کشور، کاهش بدنه اجتماعی نظام، عدم مشارکت و ازاینقبیل حرفها صحبت میکنیم و غر میزنیم. بهویژه در جنبش دانشجویی. در آوردگاهی مانند انتخابات هم که نظرسنجیها میگویند عدد قرار است از ۵۰ پایینتر بیاید همگی بر سرمان میزنیم و یادمان میافتد که مثل اینکه مردمی هم هستند که امید حداکثریشان به صندوقها مهم است. میفهمیم که فضا به سمتی رفته است که بخشی از مردم از اینکه میتوانند بر مسیر پیشرفت و ترقی کشور از طریق مشارکت در حکمرانی تاثیر بگذارند ناامید شدهاند. اما شاید آنقدری که باید متوجه گسترۀ عواملی که رویا را در دلها میکشد نیستیم. رویایی که موتور محرک مردم برای لیقوم الناس بالقسط است.
شفافیت را باید جدی گرفت. اما نه صرفاً به دلیل اینکه قانون جمهوری اسلامی است و اجرا نشده. نه صرفاً به دلیل اینکه بدون وجود این حلقه مفقوده اصلاح ساختاری، مبارزه با هستههای عفونی سیاسی – اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی در کشور ناممکن است. نه صرفاً به این دلیل که به آقایان بفهمانیم مملکت ارث پدرشان نیست که (انشاءالله فقط) از سر کاهلی بر عدم اجرای قانونش وفاق کنند و آب از آب تکان نخورد. خیر. دلیل دیگری هم دارد.
باید آن را جدی گرفت؛ چون غریب به یک دهه است که گروههای مردمی و هستههای مطالبهگر در کشور در خصوص آن حرف تولید کردند، دویدند، جنگیدند، هزینه دادند، فریاد زدند و عرق ریختند تا به مطالبه و گفتمان عمومی بدل شد و بالاخره، جمهور آن را از کارگزارانش مطالبه کرد و پس از استمرار در پیگیری تبدیل به قانون شد.
شاید در تمامی این سالها هم هرگاه بدنه پیگیر آن از تحققش ناامید میشدند میگفتند زمانی که به قانون مبدل شود بالاخره تمام است. اگر تصویب نمیشد حداقل کسی ته ماجرا را نمیفهمید. کسی نمیفهمید که حتی اگر هم قانونی پس از سالها تلاش، گفتمانسازی و مطالبه مردمی به نتیجه برسد بازهم ممکن است ارادهای برای اجراییشدنش در کشور وجود نداشته باشد و آب هم از آب تکان نخواهد خورد. حال از او میخواهید امید به تغییر داشته باشد؟ اگرچه حتماً باید داشته باشد و محکم بایستد؛ چون بالطبع اصلاح پلهپله انجام میشود و کارشکنی ذینفعان وضع موجود هم اجتنابناپذیر است. اما این بار از هسته سخت هم ریزش خواهیم داشت چه برسد به مردم عادی. اپوزیسیون نیز گرچه لمپن است؛ اما اینقدر میفهمد که به هنگام بلندکردن چماق اصلاحناپذیری ساختار و پروژه تزریق حس انسداد به جامعه باید دست روی همین مصادیق بگذارد. بخشی سرخوردگی و بسط رخوت در میان نیروهای اجتماعی از اینجا هم بلند میشود.
بخش دوم
لذا دلیل عدم مشارکت بخشی از مردم در انتخابات الزاماً از جمیع ابعاد مسئلۀ عجیب و پیچیدهای نیست؛ گاهی پاسخی فضایی هم نمیطلبد. واکاوی دلایل روبهقبله شدن رؤیای ما از آرمانشهر علوی، الزاماً حاوی بنبستهای بدون پاسخ نیست. بخشی از امید را رفتهرفته همین مسئلههای کوچک میکشند. همین دویدنها و نشدنها. همین عقب کشیدنهای حلقه میانی و آدمهایی که قرار بود حتی اگر همه ناامید بودند، باز اینها خسته نشوند و پای خطوط قرمز انقلاب بایستند؛ اما گاهی اوضاع اینقدر عجیب است که حتی اینها هم سِر میشوند؛ یا اصلاً در دنیایی دیگر سیر میکنند و موضوع برایشان مسئله نیست. گیرش در همین مدل رویکردها و دستفرمانهای مسخره و تحقیرآمیز برخی مدیران در کشور است که سراسر حس مضحکه شدن و اضافیبودن را القا میکند. گیرش در این است که عدهای علیرغم لافهای بیشمار در ثنای میراث امام خمینی (ره) در میدان عمل مردم را طفیلی میدانند. حال نگاشت این فهم از جایگاه مردم را خودتان در دیگر ساحتهای حکمرانی در نظر بگیرید و تأثیرش را هم بسنجید. همینهاست که امید و رؤیای جمعی را رو به افول میبرد. بخشی از راهکار احیایش هم استقامت منسجم، عقب نرفتن و خروج نیروی حزباللهی در برابر جمهوری بازان رخنه کرده در فضای سیاسی است که مسیر حرکت را کند میکنند. امید با صرف ساخت تیزر و اینفوگرافی از پیشرفتهای ما در نانو و پزشکی ایجاد نمیشود، باید جلوی قاتلانش نیز ایستاد.
در خصوص شکایت صورتگرفته نیز باید گفت که این مسئله اکنون آزمونی برای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز به شمار میرود. باید دید نمایندگان حریت کافی را برای پیگیری و ایستادگی در برابر این بی قانونی و از جهت دیگر حفظ حرمت قانون اساسی کشور و اصل ۹۰ که متولی آن هستند را دارند یا خود نیز در زمرۀ لشکریان یاس به جان مردم میافتند.
دیدگاهتان را بنویسید