به گزارش پایگاه خبری کف دانشگاه اتحادیهٔ جنبش عدالتخواه دانشجویی در نامهای به رئیس سازمان صداوسیما به نقد وضعیت فعلی این سازمان پرداخته است که متن آن به شرح زیر است:
باسمه تعالی
جناب آقای دکتر جبلی
ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
سه سال پیش در شرایطی که اقبال و اعتماد مخاطبان نسبت به صداوسیما به دلیل نگاههای ضدعدالت موجود در مدیران قبلی این سازمان به شدت کاهش یافته بود جنابعالی ریاست سازمان صداوسیما را بر عهده گرفتید و شعارهای امید آفرینی نسبت به تغییر و تحول در بزرگترین دستگاه فرهنگی کشور دادید که امید تحول در فرهنگ کشور را به ما میداد.
پس از آغاز مدیریت شما در این سازمان ایدههای قابل توجهی مانند: پرداخت به محرومین، استفاده از ظرفیت خبرنگاران بیرون سازمان، اضافه کردن میزهای تخصصی در شبکهی خبر و پیگیری تجمعات پیش برده شد. که البته هرچه زمان گذشت باتصمیماتی مانند تغییر مدیران کارآمد، گویا حساب کار دست دیگر کارمندان این سازمان آمده و امروز بعد از گذشت سه سال از سکانداری شما در این سازمان شاهد فاصله بسیار زیاد این رسانه ملی از آنچه انتظار میرفت، هستیم. رسانه بزرگی که باید نقش اصلی در پیشبرد آرمانهای انقلاب اسلامی و اصلاح فرهنگ سیاسی و اجتماعی کشور ایفا کند امروز خود فاصله زیادی با آرمانهای اصیل انقلاب دارد.
صداوسیما امروز باید بیش از هر رسانه دیگری عدالت را مطالبه، پیگیری و فریاد زند چراکه به گفته رهبر حکیممان سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور عدالت است و امروز تأکید بیشتری بر عقب ماندگی در عدالت وجود دارد. همچنین که عدالت نقطه مزیت برنامه ارائه شده توسط جنابعالی و متجلی ترین ارزش در سند تحول صداوسیما بود که همین امر هم موجب انتخاب شما شد. اما آقای جبلی صداوسیمای ملی طی این سه سال سکانداری شما واقعا چه میزان به سمت تحقق عدالت رسانهای قدم برداشته است؟
این فاصلهٔ صداوسیمای فعلی از آنچه که میبایستی در قامت رسانهی عدالتخواه جمهوری اسلامی ظاهر میگشت، ما را واداشت مجدد نقاط عقبمانده این سازمان را با عینک عدالتخواهی رصد کرده و فریاد زنیم که در ادامه به گوشهای از این موارد اشاره خواهیم کرد:
۱- عدالت اجتماعی نقطه مفقود در صداوسیمای جمهوری اسلامی:
صداوسیمای جمهوری اسلامی باید بیش از هر رسانه دیگری نگران سفرهی پابرهنگان و اقشار مستضعف جامعه باشد و هر آنچه که رفاه مردم و این اقشار مستضعف را در خطر میاندازد فریاد زده و مقابل آن بایستد.
هر ساله سفرهی چند ده میلیون کارگر متاثر از تصمیم شورای کارگری در اسفند ماه مبنی بر تصویب حداقل دستمزد است. اتفاقی که ورودی سفرهی چند صد هزار خانواده مستضعف ایرانی را تحت تاثیر قرار میدهد و هرساله با اعتراضات مردمی همراه است.
اما صداوسیمای ملی چه میزان به این موضوع مهم و موثر در رفاه خانوادههای ایرانی پرداخته است؟ چه میزان برنامه کارشناسی حول این موضوع ساخته شده است؟ چه میزان اعتراضات مردمی ناظر به این موضوع در رسانه ملی پیگیری شده است؟ آن هم نوعی از پیگیری که لنز دوربینهای رسانه به سمت کارگران و مستضعفین باشد نه مسئولان و کارفرمایان!
از سوی دیگر بخش مهمی از هزینههای خانوادههای ایرانی صرف مسکن و آموزش میشود دو موردی که علاوه بر تأثیرات رفاهی، تاثیرات به سزایی در فرهنگ و تربیت جوانان ایرانی دارد. صداوسیمای ملی باید پاسخ دهد چه میزان در راستای حل مسائل اصلی این روزهای سفره مردم چون مسکن و آموزش دغدغهمند بوده، حرف تولید کرده و جریانسازی کرده است؟
۲- صداوسیما ساکت در مقابل سیاستگذاریهای تبعیض آمیز
صداوسیمای آرمانخواه نباید تنها در نقش یک مطالبهگر پسینی عمل کرده و نقش نظارت پیشینی و مسئلهمحوری خود را فراموش کند چراکه به دلیل ارتباط بیواسطه بسیار با ملت بیشترین امکان جریانسازی علیه سیاستگذاریهای تبعیضآمیز را خواهد داشت.
به همین سبب این روزها که تورم کمر ملت را میشکند صداوسیمای ملی باید پاسخ دهد که هنگام تحقق سیاستگذاریهای ناعادلانهای چون حذف ارز ترجیحی، چرا اقدام جدیای در راستای جلوگیری از تصویب این سیاستها و جریانسازی علیه آنها انجام نداد؟ حال بماند که گزارشهای بعضاً نزدیک به طنزی توسط خود صداوسیمای ملی در حمایت از این سیاستگذاریهای تبعیض آمیز تولید میشد.
یا امروز باید صداوسیمای ملی پاسخ دهد که چرا در مقابل یکی از اصلیترین سیاستگذاریهای فسادآمیز در حوزه نظام سلامت یعنی تشکیل ستاد سلامت که نمونه بارز تعارض منافع در این حوزه است ساکت بوده؟ آنهم امروز که حوزه درمان دارد تبدیل به کالایی لوکس برای مستضعفان میشود! از این قسم سیاستگذاریهای تبعیض آمیز طی این سه سال کم نبوده اما صداوسیمای ملی چه میزان به وظایف خود در این حوزه عمل کرده است و چند برنامه کارشناسی حول این موارد ساخته است؟
از سوی دیگر یکی از کارهای مطلوبی که در معاونت سیاسی گذشته تیم فعلی صداوسیما انجام میشد، پیگیری سندهای رسمی و اسناد بالادستی در این سازمان بود. موضوعی که گویا با تغییر این معاونت دیگر محلی از اعراب برای مدیران صداوسیما ندارد و باید امروز پاسخ دهید که چرا دیگر پیگیری اصول قانون اساسی چون اصل۸ (اصل امر به معروف و نهی از منکر)، اصل ۲۷ (اصل آزادی تجمعات و راهپیماییها)، اصل ۲۶ و اصل ۱۰۴ قانون اساسی ( اصول تشکلگیری و تشکیل شوراهای خاص)، قانون شفافیت قوای سه گانه و یا مادهی۴۱ قانون کار در دستور کار معاونت سیاسی صداوسیما و برنامههای خبری و کارشناسی آن قرار ندارد؟
۳- صداوسیمای بلندگوی مستضعفان یا محملی برای توجیه نواقص مسئولان؟
صداوسیما جمهوری اسلامی باید صدای مستضعفان عالم بوده و در مقابل هرگونه ظلم به آنها صدای فریاد عدالتخواهی ایشان را منعکس کند. اما طی این سالها مسائل متعددی چون ریزش معادن و کشته شدن تعداد زیادی کارگر زحمتکش و بیگناه همچون کارگران معدن طبس و طزره رقم خورد، تجمعات اعتراضی کارگران در مقابل خصوصیسازیهای نادرست و تبعیض آمیز وجود داشت، اعتراضات معلمان و کشاورزان پشت هم تکرار شد اما مشخص کنید که صداوسیمای ملی تا چه میزان به این مسائل واقعی ملت پرداخت و توانست صدای این اقشار مستضعف را انعکاس دهد و برای حل شدن دردهای آنها پا به میدان بگذارد؟ آن هم در صورتی که همین صداوسیما با اتخاذ رویکردی دوگانه نسبت به مواردی که بخش سرمایهدار جامعه نسبت به آن حساستر هستند حاضر است ساعتها آنتن زنده خود را به به آن موضوعات اختصاص دهد. مواردی چون افزایش مالیات گمرک یا معدن!
صداوسیمای ملی که متعلق به تمام ملت است تا چه میزان صدای محرومان، روستانشینان و مستضعفان بوده است؟ آنهم نه صدای کاریکاتور گونهای که توسط عدهای برنامهساز غیربومی که هیچ گونه لمسی نسبت به مشکلات آن مناطق ندارند تولید شود، بلکه صدای دردهای واقعی آن ملت مظلوم که توسط خود مردم درد کشیده آن مناطق تولید شود، موضوعی که مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بوده است. صداوسیمای ملی خوب است پاسخ دهد تا چه میزان تولیدات رسانهای در شهرهای کوچک و محروم توسط افراد بومی آن مناطق داشته است؟ اتفاقات مثبتی که در صداوسیمای استانی چون سیستان و بلوچستان در حال رقم خوردن است اما چرا در دیگر مدیران استان چنین تحولی را کمتر شاهدیم؟ صداوسیما باید پاسخ دهد تا چه میزان تبلیغاتهای تلوزیونی و برنامههای آن در ارتباط و متناسب با زندگی این مستضعفین بوده است؟
حال آنکه صداوسیمای مستضعفین گاهاً به جای پرداخت به این وظیفه اصلی خود در مواردی حتی خود را در مقابل تک صداهای عدالتخواهانه و حامی مستضعفین قرار میدهد و با ساخت برنامههایی دست به تحریف و گاهاً تحقیر مطالبهگران میزند. سریالها و برنامههای مضحک و ضعیفی چون هفتسر اژدها یا آقای قاضی که با تقویت نگاه امنیت زده و با نگاه توجیه نواقص مسئولان اقدام به تحریف مطالبهگری در کشور میکند.
۴- غفلت صداوسیما از بزرگترین میدان عدالتخواهی قرن معاصر
مبارزهی فلسطین یکی از بزرگترین مبارزات حق علیه باطل در قرن معاصر است که فرصتی را مهیا کرد تا امکان تکثیر و گسترش گفتمان عدالتخواهی و مقاومت به سراسر جهان فراهم شود. اما صداوسیما حتی از روایت این عدالتخواهی بزرگ و جهانی در کشور خودمان نیز ناتوان بود. طوری که این همه جنایات رژیم منحوس صهیونیستی را جز خشونت تصویری طور دیگری روایت نکرد. به گونهای که از اجتماعی کردن گفتمان مقاومت عاجز بود و از آن همه شهیدان با عزت چیزی جز تعداد کشته شدگان روایت نکرد!
صداوسیما مستضعفین عالم باید پاسخ دهد که چه میزان برنامه و سریال برای روایت درست زندگی فلسطینی تولید کرده است؟ باید پاسخ دهد چه میزان قدم در مسیر اجتماعی کردن گفتمان مقاومت برداشته است؟ و تا چه میزان در مقابل دستهای پشت پرده که همواره با نگاههای امنیت زده خود و با ایجاد فشار از بیرون به دنبال مانعتراشی برای مردمی کردن مقاومت و ایستادن در مقابل گفتمان عدالتخواهی هستند مقابله کرده است؟
آقای جبلی هرچند تک برنامههای خوبی در این زمینهها مانند برنامه ثریا و این اواخر برنامه زمانه و به اضافه یک وجود داشته است که تا حدودی آن هم با سختگیری زیاد توانسته به قسمتی از این مسائل واقعی مستضعفین و از منظر نگاه عدالتخواهانه بپردازد، اما شما باید پاسخ دهید که آیا توان صداوسیما همین میزان است؟ هرچند که اگر برنامههای بیشتری از این جنس بنا نیست ساخته شود حداقل جلوی پخش همین برنامهها را نگیرید.
در پایان باید اعلام کنیم آنچه امروز در کنار این عقب ماندگی سازمان صداوسیما از آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب مشهود است، نبود نقد صحیح و درست از صداوسیمای ملی است. نقدهایی که بعضاً رنگ و بوی سیاسی و پروژههای بیرونی دارد. پروژههایی که گویا حول همان گفتمان تبانی پدرخواندگان سیاسی به اسم وفاق شکل گرفته و به دنبال تضعیف نگاههای مستقل و عدالتخواهانه در این سازمان هم هست.
چیزی که مشهود است با اینگونه انتقادات مغرضانه که بعضاً از سوی گروههای فشار اجرایی میشوند، نمیتوان امیدی به تحولات جدی و واقعی در رسانه ملی و رسالت واقعی آن داشت. چراکه آنان خود با عینک ضدعدالت صداوسیمای جمهوری اسلامی را نقد میکنند.
والسلام علی من التبع الهدی
دیدگاهتان را بنویسید