مینویسم از سرزمین آفتاب و کویر از جایی که هامون روزی دریاچه ای پر آب بود و حالا بستر خشکیده آن آینه ای است از بی مهری ها مینویسم از سرزمینی که معادن غنی آن ثروت را در دل خود نهفته اند اما مردم آن از فقر و بیکاری رنج میبرند. مینویسم از جایی که بادهای ۱۲۰ روزه آن همزمان با خشم طبیعت، پتانسیلی عظیمی برای تولید انرژی دارند اما چرخ زندگی مردم آن هنوز با دستهای خالی میچرخد.
آری مینویسم از سیستان و بلوچستان اینجا علیرغم تاکید همیشگی رهبری معزز به توسعه و محرومیت زدایی آن محرومیت و بی توجهی مسئولین حرفی تکراری است سالیان متمادی است که کسی دلش به حال این مردم غیور و شهید پرور نمی سوزد.
سالهاست که سیستان در خشکسالی و طوفان های گردو غبار در بستر خشکیده هامون دفن شده است.
سالهاست که کسی به فکر معیشت و زندگی مردمانی که گرفتار خشکسالی شده اند و از بیکاری و فقر به سوخت بری روی آورده اند نیست.
آری کسی به فکر زیر ساخت هایی که وجود ندارد و کپرنشینان بلوچستان نیست.
بله کسی به فکر اخبار تکراری شهادت جوانان رشید این دیار کسی به فکر استفاده از ظرفیت های بی نظیر سیستان و بلوچستان که می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات مردم آن باشد، نیست.
چرا اقدامات موثری در جهت احقاق حقابه هامون انجام نمی شود؟
چرا در این روزهایی که کشور با بحران ناترازی انرژی مواجه است از ظرفیت بادهای ۱۲۰ روزه سیستان بدرستی برای تولید انرژی استفاده نمی شود؟
چرا از معادن فراوان استان سودی عاید مردم بومی نمی شود؟
چرا از ظرفیت های گردشگری بی نظیر این استان برای توسعه آن و رونق زندگی مردم استفاده نمی شود؟
چرا فکری به حال زیر ساخت های اقتصادی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی این مردم نمی شود؟
چرا آن طور که باید به توسعه بندر راهبردی چابهار پرداخته نمی شود؟
آری مخاطبم شما هستید آقایان مسئول ، خدمت به مردم فقط به یک زمان خاص اختصاص ندارد.
لطفا دردهای مردم را رنگ نکنید …
و بگذارید که رئیس جمهور، سیستان و بلوچستان را همانطور که هست ببیند …
یادداشتی از:
امیرحسین اربابی، عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشگاه فرهنگیان یزد
دیدگاهتان را بنویسید