به گزارش پایگاه خبری کف دانشگاه، در ادمه بررسی پرونده تشکلهای دانشجویی به بررسی پروندههای تشکل آرمان شیراز پرداخته شد و مصاحبهای اختصاصی با دبیر این تشکل صورت گرفت که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آرمان شیراز در دو سه سال اخیر پروژههای متعددی داشته که بیان میکنم در ادامه، تا مسائل و پرونده ها مشخصتر و قابل پیگیری باشن. از پروندهها میشه به بحث کارخانه روغن نباتی نرگس شیراز، توسعهی حرم، پروژه باغشهرها، موزه تاریخ طبیعی اشاره کرد که بخشی از پروژههایی بودند که در این چند سال برای تشکل تعریف شده و در موردشون کار شده و کنشگری انجام شده ولی به طور خاص میخواهم به بحث توسعهی حرم بپردازم که کلا فضا چه شکلی بود و چه اتفاقی افتاد و آرمان در رابطه با این مسئله چکار کرد.
سوال این بود که کلا پروژه توسعه حرم چه بود و قرار بود در این پروژه چه اتفاقی بیوفته؟
پروژه توسعه حرم راجع به اون بافت قدیمی و اصیلی هست که اطراف حرم حضرت شاهچراغ قرار داره. این بافت از نظر فضا شیراز قدیم رو به تصویر میکشید. علاوه بر این بافت قدیمی، تعدادی منزل در اون بافت وجود داره که ثبت میراث فرهنگی بودند و قدمت تاریخی خیلی بالایی دارند و جدا از همه این مباحث یکی از معضلاتی که برای اون بافت قدیمی بوجود اومده این هست که اون بافت در پائین شهر قرار داشته و آنچنان توجهی بهش نشده، یک فضای بزهکاری در آنجا زیاد هست. از آنجا که هم منطقه جزو مناطق پائینشهر هست و هم خانههای کوچکی در آنجا قرار دارند، هزینه مسکن در آنجا پائین است و مهاجرهای بسیار زیادی در بافت اطراف حرم حضرت شاهچراغ(ع) زندگی میکنند.
تا اینجا به صورت کلی به مسئلههای بافت قدیمی اطراف حرم پرداخته شد. حالا مسئولین دنبال چه بودند، دنبال این مسئله بودند که حرم شاهچراغ هم باید مثل حرم امام رضا توسعه پیدا کنه و صحنهاش اضافه بشه و صحبتهایی از این دست و این یکی از بحثهایی بود که مطرح میشد. ولی خب شما همان پروژه مشهد را هم که ببینید یک بحث و سود تجاری عظیمی داخلش هست. اینکه شما دارید یک بافتی رو اضافه میکنید، یک سری صحن ها اضافه میکنید، ظرفیت افزودن کلی بازار و هتل اون اطراف اضافه میشه، کلی فروش قبر از طریق اضافه کردن این صحنها میتونه اتفاق بیوفته. پس کلی سود در حاشیه این مسئله وجود داشت که مسئولین سعی داشتند بهش برسند. در حالت عادی همین دو سه صحنی که وجود داره جوابگوی زائران هست و هیچ کمبودی از این لحاظ نداریم و همبن باعث میشد ما متوجه شویم که چقدر توجه به اون بعد تجاری مسئله پررنگتره. این هم مسئلهای بود که مسئولین میخواستند، سود بسیار بالایی براشون داشت و طبیعتا مسئولین ردهبالایی پشتش بودن، از تولیت حرم و چند تن از نمایندگان مجلس تا چند تن از مسئولین استانداری پیگیر این مسئله بودند.
نکته چی بود، نکته این بود که ما گفتیم یکسری انسان هستند که اطراف اون بافت ساکنند. اینها برای اینکه به طور کامل بتونن این بافت رو تخریب کنند و تبدیل به صحن و بازار و هتل کنن و به حرم اضافه کنند، کلی اولتیماتومهای شدید دادند، کلی احضاریه برای ساکنین اون منطقهها فرستادند؛ حتی بعضا دست به تخریب خونههای مردم زدند و چند تا از خانههای مردم تخریب شد. با بولدوزر آمدند چند خانه را با خاک یکسان کردند و چند خانه را نصفه نیمه تخریب کردند، برای این که مردم رو از اون منطقه فراری بدهند.
نکتهای که وجود داره اینه ما گفتیم که افرادی که اونجا دارند زندگی میکنند سند خونه به نام اینهاست، هرچند خونه کوچیکه، هر چند قیمت بالایی نداره، سند این خونه در مالکیت این افراده و اینها میخواستند چیکار کنند؟ میخواستند به قیمت خیلی پائینتری خونههای مردم رو ازشون بگیرند. مثلا یک فرضیهای جلوی اینها گذاشته بودند که یا با قیمتی من میگم بیا خونتو بفروش به من و از اینجا برو یا بلایی سرت میارم که مجبور شی بری و هیچ پولی هم این وسط دستت رو نگیره. فکر کنید طرف با سندی که به نامشه میخواستند با هزینه خیلی اندکی خونه رو به اینها بفروشه و خونه خودش رو تحویل اینها بده در حالی که با پولی که بهش میدادند حتی نمیتونست در حاشیه شهر خرید که هیچ، حتی رهن کند. مردم در اثر این مسئله در مضیقه بودند و کاملا بهشون فشار اومده بود که به زور دارند ما رو از خونههامون بیرون میندازن. آب و برق رو روی ما قطع میکنند، گاز رو روی ما قطع میکنند.
دست به هر کاری زدند تا مردم را از اون منطقه فراری بدن تا اینها راحت بتونن خونههای اون منطقه رو تخریب کنند. علاوهبر اینها یک معضل دیگهای هم که وجود داشت این بود که ما کلی خونهی ثبت میراث فرهنگی داشتیم. فکر کنید کلی آثار تاریخی دارید و میخواهید با بولدوزر اونها رو تخریب کنید. به چه قیمت؟ شما اجازه ندارید دست به تاریختون بزنید و تخریب کنید. مثل این میمونه برید تخت جمشید رو خراب کنید. اگر تاریخ اگر میراث فرهنگی اهمیت داره، همهاش اهمیت داره نه اینکه بینشون گزینش بشه. و اینجا بود که مشخص شد مسئله میراث فرهنگی برای اینها هیچ موضوعیتی نداشت.
با وجود تمام این اتفاقاتی که بود و زجری که مردم میکشیدند، مسئلهسازی توسط آرمان شیراز ذره ذره شروع شد. مثلا ما بچههای بافت تاریخی رو داشتیم که اونها از یک سمت ورود کردند و گفتند که این خونهها رو چرا میخواید تخریب کنید؟ یه عده از مردم هم به حق خواهی مردم این منطقه ورود کردند. آرمان شیراز شد پرچمدار این مسئله و اومد اولین ورود رو انجام داد. یک سری جلسات گذاشتیم، تو نشریات به این مسئله پرداختیم، در فضای مجازی روشنگری کردیم، جلسات با مسئولین برگزار کردیم در قالب نشستهای حضوری و مجازی که ماهیت این اتفاق رو بیایند و توضیح بدهند که به چه هدفی هست؟ مشهد هم دقیقا یک همچین الگویی رو پیش برد تا به اون بافت تجاری اطراف حرم برسه و شما اطراف حرم رو نگاه میکنید پر از هتلهای بلند، پر از بازار و… که نشانگر نگاه سودجویانه به اطراف حرم هستش. ما توی تشکل آرمان شیراز مرجعیت رو بدست گرفتیم و روشنگریها داخل فضای اجتماعی رو آغاز کردیم و مردم هم ذره ذره به سمت ما اومدند. با ساکنین ما صحبت میکردیم، چندین جلسه ما مسئولین رو بردیم در داخل اون بافت باهاشون صحبت کردیم، کلی دعوت از کارشناسها صورت گرفت. بچههای بافت تاریخی که سر این مسئله فعالیت داشتند هم تشکل آرمان رو به مرجعیت شناخته بودند و سر این مسئله از ما دعوت به همکاری و برنامه مشترک به عمل میآوردند. یک پروسه خیلی زیادی زمان برد این مسئله، به این دلیل که افراد رده بالایی در این مسئله دخیل بودند که قبلا به اونها اشاره شد. خداروشکر تو این پروسه هیچ شکایتی از تشکل اتفاق نیوفتاد ولی ما دورادور میشنیدیم چه صحبتهایی وجود داره از تلاش برای اینکه جلوی فعالیتهای ما گرفته بشه و صدای بچهها رو خفه کنند؛ هی جلسه میذاشتند و توی اون جلسات در لفافه میگفتند بحث رو تموم کنید و نپردازید و بالاخره حرم حضرت شاهچراغه و صحبتهای این چنینی. ولی خب بچهها روی این مسئله موندند و تمرکز داشتند. فضای شهری هم از یک جایی به بعد همراه شد. روشنگری خیلی زمان برد. اینکه ذره ذره شروع کردیم از رسانههای شخصیمون تا نشریه و داخل جلسه و نطق با استاندار و امام جمعه و امثالهم و تونستیم این رو در قالب فعالیتهای آرمان شیراز برای شهر تبدیل به یک مسئله کنیم و رسانهها و فعالین حوزه شهری شهر شیراز رو حساس کنیم و پای کار بیاریم.
هدف و حرف ما این بود که حق یک عده انسان اینجا داره خورده میشه. یک عده انسان اینجا ساکنند و به یک سری حداقلهایی مثل آب، برق، گاز، خدمات شهرداری، آمبولانس و ... نیاز دارند. اینکه از عمد به ساکنین منطقه خدمات نرسونند و به جای اینکه بیایند و کمک کنند به بافت و بافت رو احیا و بازسازی کنند. اینها بدتر تخریبش میکردند و به بهانههایی حتی از جمع کردن زبالههای این منطقه خودداری میکردند. مسئلهای که وجود داشت این بود که میخواستند به قیمت خیلی پائینی این خونه ها رو از این افراد بگیرند و اگر قرار به خرید خونه هستش، شما باید خونه ها رو به یه قیمت معقولی از اهالی خریداری کنید که به اراده خودشون پا شن از اینجا برن، نه اینکه آب و برق و گاز و سایر خدمات رو ازش سلب کنی که طرف مجبور شه جمع کنه بره. یکی دیگه از اهدافی که دنبالش بودیم این بود که خونههای میراث فرهنگی حفظ بشن و اجازه تخریب اینها ثادر نشه. بخشی از تاریخ شیرازه و برای ما اهمیت داره و نباید از بین بره. اینها کلیت اهدافی بود که دنبالش بودیم و توضیح دادم چه اقداماتی که در راستای این اهداف انجام شده. ولی در نقطهی آخر حدودا یکسال پیش بعد از تمام تلاشها به این نقطه رسیدیم که کل بافت قدیمی اطراف حرم ثبت ملی شد و اهدافمون محقق شد. زیرا که بعد از ثبت ملی اجازه هرگونه دست بردن به اون بافت ممنوع میشه و در آخر این اون نقطه مطلوبی بود که در پروژه توسعه حرم اتفاق افتاد.
دیدگاهتان را بنویسید