در وضعیتی قرار داریم که اگر اهمیت موقعیت و ظرف زمانی آن را به درستی فهم نکنیم، دچار چنان خسرانی خواهیم شد که شاید تا سالها باید حسرت کوتاهیها، موقعیت نشناسیها و عافیت طلبیهای خود را بخوریم. نمیخواهم بدبینانه سخن گفته و اسیر مبالغه در گفتار شوم اما چه کنم که واقعیت تلخ است و بیان آن گزنده!
حقیقت میدانی صحنه جریان دانشجویی آن است که متأسفانه بدنه جریان دانشجویی انقلابی اساسا خود را در موقعیت مبارزه و مجاهده نمیبیند! او موقعیت خویش را موقعیت مرگ و زندگی، فنا و بقا و به تعبیر دیگر موقعیتی وجودی نمیبیند. موقعیتی که در اثر غفلت میتواند وجود هویتی، نرم افزاری و حتی سخت افزاری تو را هدم و نابود کند.
امروز حتما جنبهی سخت افزاری مقاومت مهم است و باید مطالبه وعده صادق ۳ و برخورد قاطعانه جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی سردست گرفته شود و لحظه ای از آن کوتاه نیامد؛ اما مهم تر از ابعاد سخت افزاری ماجرا که دست جریان دانشجویی آنقدر در پیش بردش باز نمی باشد، ابعاد نرم افزاری مقاومت است. موقعیت مرگ و زندگی که توصیف رهبر انقلاب از جنگ فعلی با رژیم صهیونیستی بود، فقط جنبه نظامی ندارد بلکه قاطعانه میتوان گفت مهم تر از جنبهی نظامی ماجرا جنبهی نرم افزاری و فکری این کارزار است که این مهم همان چیزی می باشد که حاکم بر مناسبات فعلی نظام ادراکی مسئولان و مردم است. مسئلهای که اگر آن حل شود، حتما وعده صادقهای بعدی و حتی طوفان الاقصیهای بعدی خود به خود رخ خواهد داد.به راستی امروز چه نرم افزاری بر ذهن و قلب تصمیم گیرندگان سیاسی و نظامی و مردم ما سوار است؟ خودتان قضاوت کنید!
امروز رسالت و وظیفهی اصلی جنبش دانشجویی در کنار مطالبه گری، تصمیم سازی، گفتمان سازی و فراگیر کردن یک فهم ادراکی دقیق از موقعیت مرگ و زندگی است. این مهم فقط جنبهی خارجی ندارد، چه کسانی در داخل با تصمیمات و گفتارهای غلط خود، نظام و مردم را در موقعیت مرگ و زندگی به سمت مرگ هُل میدهند؟ چه کسانی با بی تدبیریهای اقتصادی و سیاسی و وارد آوردن فشارهای اقتصادی در حال تضعیف قلب محور مقاومت در موقعیت مرگ و زندگی هستند؟
آیا نباید نسبت به این افراد و گروه ها حساسیت دو چندان داشت؟ حتما گریه درمانیها و تصمیمات غلط اقتصادی و ناترازیهای بین حرف و برنامه مسئولین باعث تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی میشود! حتما نا امیدسازی و عصبانی کردن روزافزون مردم توسط برخی مسئولین، جمهوری اسلامی را در موقعیت جنگ وجودی به مخاطره میاندازد، حتما پالسهای خائنانه برخی به آمریکاییها و اروپاییها جهت مذاکره مجدد و حرف زدن از توافق جدید و ایجاد تردید در نرم افزار مقاومت دست تو را در جنگ وجودی می بندد!
جنبش دانشجویی باید متوجه این مهم باشد که جریانی در خارج از کشور با حمله به سخت افزار مقاومت و جریانی دیگر در داخل کشور با حمله به نرم افزار مقاومت، دو سر یک قیچی را تشکیل میدهند و هدفی جز نابودی موقعیتی به نام موقعیت مقاومت ندارند. اگر نرم افزار مقاومت مورد تردید قرار گرفت که گرفته است و متاسفانه شاهد آن هستیم که نظام محاسباتی بسیاری از آقایان هم رنگ و بویی از تفکر توحیدی ندارد و اسیر القائات فریبنده برخی شده اند، یقین بدانید که وضعیت میدانی سخت افزار مقاومت روز به روز آسیب پذیر تر خواهد شد. امروز جنبش دانشجویی باید روی امهات نرم افزار فکری گفتمان مقاومت بایستد و برای آن تولید ادبیات کرده و با رصد دقیق جریان تردید و تحریف در داخل کشور که پروژهاش چیزی نیست جز تضعیف نرم افزار مقاومت، سدی پولادین مقابل پادوهای داخلی دشمن را شکل دهد.
صدها قالب و فرم و ایده میدانی میتوان برای کنشگری جنبش دانشجویی و جریان انقلابی طراحی و تشریح کرد، از جمله سلسله جلسات تبیینی فراگیر ملی نظیر «ما دلواپسیم» در ماجرای برجام و یا «فریاد ایران» که در همین روزها در اقصی نقاط کشور در حال جریانسازی و فراگیر کردن مطالبه رهبر انقلاب مبنی بر، برهم زدن نظام محاسباتی رژیم صهیونیستی است.
اما مهم تر از مدلهای کنشی از همایش و تجمع و نامه و… که همین موارد همیشگی هم امروز با قدرت انجام نمیشود، فراموش کردن موقعیت فنا و بقا و موقعیت مبارزه توسط جنبش دانشجویی است.
مگر میتوان خود را در این وضعیت دید و راحت خوابید؟!
مگر میشود در موقعیت مبارزه به راحتی روز را شب کرد؟!
اگر خود را در این موقعیت دیدی روز و شب نخواهی شناخت!
نظام اولویت های ما امروز بر چه اساس شکل میگیرد!
در این روزها در نظام اولویت ذهنی ما چه چیزی پررنگتر و جدیتر است؟!
وضعیت نرمافزاری مقاومت یا اردوی راهیان نور؟!
خودمانیم، موقعیت امروز جنبش دانشجویی هرچه که باشد، موقعیت مرگ و زندگی نیست!
دیدگاهتان را بنویسید