پایگاه خبری کف دانشگاه در گفتگو با روح الله دشتی از اعضای سابق بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر پیرامون پرونده این تشکل در موضوع صدا و سیمای به مباحث حول فعالیت این تشکل در خصوص وضعیت این سازمان در سال ۱۴۰۰ و اکنون پرداخت که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
یک مبحث ریشهای در بحث پرداخت به رسانهها که حالا به قولی همان انگیزه اصلی که در موضوع صداوسیما بود بحث محافظهکاری در رسانه ها به خصوص صدا و سیما بود و همچنین بحث مردم گریزی و دور شدن از مردم. البته علتهای دیگری را هم میتوان نام برد مانند سلبریتی پروری، منحصر شدن صدا و سیما به افراد معدود، بحث هایی حول گروه خشن صدا و سیما که در حوزه مباحث سیاسی و برنامههای سیاسی مطرح بودند. رسانه ملی ما با توجه به دوری از تب و تاب موجود در جامعه هی از مرجعیتش کاسته میشد، در صورتی که حتی با وجود فضای مجازی هم این رسانه ملی است که مرجعیت اول را دارد و باید داشته باشد.
در کل در اثر یک سری عوامل این مرجعیت داشت از صداوسیما سلب میشد و به فضای مجازی و شبکههای خارجی سپرده میشد و هم در بحث سرگرمی هم در بحث پوشش اخبار و اطلاعات مرجعیت را از دست صدا و سیما در آورده بودند. این انگیزه اصلی پرداخت به مسئله صدا و سیما بود.
برای این امر هم مطالعات گستردهای انجام شد و دوستان تشکل با افراد دارای نگرشهای مختلف، چه چپ و چه راست، راجع به مسئله رسانه ملی در مورد مباحثی مانند محافظه کار بودن این رسانه به بحث میپرداختند.
یک سری مطالعات خاصی هم داشتند مثل کتاب آقای سرافراز رئیس اسبق سازمان صدا و سیما، بحث نامه گروه خشن آقای وحید جلیلی و بحث با طیف گستردهای از افراد صاحب نظر در مورد رسانه ملی در رسانهها، سردبیران روزنامهها و خبرگزاریها انجام شد.
مطالعاتی هم در خصوص صحبتهای مقام معظم رهبری در مورد مسئله اهمیت صدا و سیما و چیزی که صدا و سیما باید باشد، هم از بُعد خبری و سیاسی و هم از بعد تربیت و سرگرمی و آموزش صورت گرفته بود.
یکی از چالشهای جدی که صدا و سیما با آن مواجه بود بحث محافظهکاری بود که رخنه کرده بود در بدنه صدا و سیما و آن حریت و شجاعتی برای پوشش اخبار، برنانههای تلویزیونی گفتگو محور وجود نداشت و البته گروه خشنی هم وجود داشت که نمیگذاشت این کار روند عادی و طبیعی خود را نیز طی کند. این گروه خشن هم در بحث ریاست صداوسیما موثر بود و هم نفوذی در باب عوامل مسئول در سازمان داشت که در سازمان صدا و سیما را با چالش جدی مواجه کرده بود و نمیگذاشت کار در مسیر درستی پیش برود.
مسائل کلیدی که صدا و سیما با آن مواجه بود، هم بحث سلبریتی پروری بود، مسائلی مثل محافظهکاری و پوشش دسته دوم اخبار، یعنی صدا و سیما از روی محافظهکاری مرجعیت خود در خبر را از دست میداد و غالبا خبر دست دوم و حتی بدون اطلاعات کامل و اینکه بتواند برنامه کارشناسی محور داشته باشد و بقیه رسانههای این نقایص سازمان صداوسیما را جبران میکردند. و همچنین صدا و سیما مرجعی برای برنانههای گفتگو محور نظری نبود. در حالی که انقلاب ما پشتوانه محکمی از مباحث نظری را داراست، طبیعتا صدا و سیما باید در عرصه گفتگو و مباحثه و مناظره باید پیش قدم باشد ولی این اتفاق صورت نمیگرفت و اگر هم برنامههایی در این خصوص ساخته میشد به صورت مصنوعی و خاطرهگویی و از این دست مسائل بود و ما تقابلی در صدا و سیما نمیدیدیم.
یک تحلیلی هم که در همین سیر مطالعاتی بدست آمد، بر اساس بررسی آمارها مخاطب صدا و سیما ریزش جدی دارد؛ یعنی هم پلتفرمها هم خبرگزاریها و فضای مجازی و کانالهای پیامرسانها و شبکههای ماهوارهای توانستند بخش خوبی از مخاطبین صدا و سیما را جذب کنند که حالا با تغییر روند صدا و سیما از سال ۱۴۰۰ تا حدی شتاب این قضیه گرفته شد. هر چند با وجود تغییر ریل صدا و سیما همچنان ضعفهایی وجود دارد ولی در کل صدا و سیما در زمان قبل از آقای جبلی با امر ریزش مخاطب با شتاب بالایی مواجه بود، چه در بحث سرگرمی، چه مذهبی، چه آموزشی و چه سیاسی و گفتگومحور و خبری
در راستای همین بررسیها، نشستهای متعددی با فعالین گروههای مختلف سیاسی و رسانهای برگزار شد و حتی نشریات، در حد ۳ الی ۴ مرحله ما در بسیج دانشجویی نشریه صدا و سیما داشتیم و همچنین نشستها و همایشهایی که برای نقد فضای قبل از ۱۴۰۰ صدا و سیما برگزار شد و از همه طیفها و نگرش های مختلف در این نشستها حضور داشتند. البته کار در لایه فعالین متوقف نشده بود و چند مرحله مصاحبههای مردمی و آمار سنجی مردمی و مطالعاتی در خصوص آمارهای مراکز آماری بررسی میشد تا نظرات مردم هم احصا شود که هم در فرآیند میدانی و هم در فرآیند تحقیقاتی به این امر پرداخته میشد.
این تلقی از صدا و سیما میشد که روابط عمومی دولت هستش. صدا و سیما به یک شکل باید نسبتی با دولت داشته باشد و این پذیرفته شده است اما یک وجه دیگر صدا و سیما به عنوان رسانه ملی، بحث صدای مردم بودن بود که هر روز کمتر میشد. در این راستا نامهنگاریها و صحبتها و جلساتی با مسئولین امر صدا و سیما و یا حتی کسانیکه مرتبط با فضای صدا و سیما بودند صورت میگرفت.
حتی ناظر به همون فضای دوره آقای علی عسگری در صدا و سیما انتقاداتی مطرح میکردیم، یعنی علاوه بر اینکه تغییر در رساست سازمان مدنظر بود سعی داشتیم در دوره خود آقای علی عسگری نیز کارهایی برای اصلاح روندها انجام پذیرد و اهداف کوچک و بزرگ را با هم دنبال میکردیم. ولی در کل مطالبه اصلی ما در خصوص صدا و سیما تغییر ریاست سازمان بود و معتقد بودیم تغییرات واقعی با تغییر ریاست سازمان صورت میپذیرد.
در نتیجه با توجه به پیگیریهایی که صورت گرفت و نامه نگاریها و تاثیری که این گفتگوها در بدنه نخبگانی و رساندن صدای مردم به مسئولین امر، برای انتخاب رئیس سازمان صدا و سیما آقای جبلی به عنوان رئیس سازمان انتخاب شدند. لازم به ذکر است که انتخاب رئیس سازمان صرفا از سوی رهبری مشخص نمیشود و کارگروهی در این زمینه وجود دارد ولی فرد تعیین شده باید در نهایت به تایید رهبری برسد. پارامترهای جدیدتری برای ریاست سازمان در اثر این فعالیتها مشخص شدند که آقای جبلی نزدیکترین فرد به این پارامترها تشخیص داده شدند و برای ریاست سازمان معرفی و انتخاب شدند.
با توجه به اینکه معمولا ریاست صدا و سیما برای دوره دوم ۵ ساله تمدید میشد این اتفاق برای آقای علی عسگری نیوفتاد و کاملا تغییر ریل سازمان مشهود بود و در اثر همین تغییر قدری از آن محافظه کاری سازمان کمتر شد و در بحث گفتگو و برنامههای نظری صدا و سیما پیشرفت خوبی داشت هر چند که نباید متوقف به این موند. الآن هم باید مدام در برنامههای سرگرمی، خبری، گفتگو محور و … از الگوهای جدید استفاده کرد.
در کل صدا و سیما نسبت به دوره قبل خود نمره بهتری کسب کرد ولی این خط باید ادامه پیدا کند. به هر حال در این جریان تقابلی که وجود دارد همچنان هستند کسانی که بخواهند صدا و سیما را به همان وضعیت قبل برگردانند. تثبیت و بهبود وضعیت فعلی با مطالبه و انتقاد مداوم به شکل حمایتی ممکن است و به تحقق اهداف مطرح شده شتاب میبخشد. نگذاریم که با نقدهای سطحی و چیزهایی که خارج از فضای معقول و دور از تحلیلهای منطقی هستند، این روند را دوباره به حالت قبل برگردانیم. باید با یک آگاهی و درک متناسب با فضایی که وجود دارد این حمایتها و انتقادات صورت پذیرد.
یک ضعفی که الآن وجود دارد، صحنه نظارت بر روی صداوسیما خودخواسته از تشکلهای دانشجویی سلب شده و دانشجوها این فضا رو خالی کردن و کسایی در صحنه انتقادن که نماینده جریان وضعیت قبلی سازمان صدا و سیما هستند. باید این نظارت عمومی و نخبگانی وجود داشته باشد. و همچنین اون پاسخگویی متناسب هم از طرف صدا و سیما باشد. الآن این دو مورد به صورت مطلوب از طرف صدا و سیما صورت نمیپذیرد. این بحث پاسخگویی سازمان و مطالبهگری عمومی میتواند در ادامه به بهبود عملکرد صداوسیما کمک کند ولی متاسفانه هیچکدوم از این دو عنصر الآن به شکل مطلوب خود کار نمیکنند.
دیدگاهتان را بنویسید