به گزارش پایگاه خبری کف دانشگاه، انجمن اسلامی دانشجویان امیرکبیر در یادداشتی به مسئله قانون اشتغال افراد در مشاغل حساس و اتفاقات اخیر مرتبط با آن در مجلس پرداختند که متن آن به شرح ذیل است:
چند روز پیش در صحن علنی مجلس، فوریت تغییر قانون مشاغل حساس در دستور کار قرار گرفت. این قانون به صراحت بیان میکند که اگر فردی یا فرزندانش تابعیت کشوری دیگر را داشته باشند، از حق حضور در نهادهای دولتی محروم خواهند بود.
حال پرسشی که به وجود میآید این است که این حجم از اصرار دولت برای تغییر قانون مشاغل حساس بهانضمام دوفوریتی به چه معناست؟ پاسخ هم روشن است: دولت میخواهد حضور غیرقانونی آقای ظریف در دولت را قانونی کند؛ تأکید میکنم، حضور غیرقانونی.
در زمان شهید رئیسی عزیز، معاون سیاسی وزیر کشور بهروز نرسیده تغییر کرد و هیچکس از عدالت و نخبهزدایی سخن نگفت؛ اصلاً کسی دم برنیاورد. حال که منافع قشری خاص در میان است، باید زمین را به آسمان دوخت. آنهم درشرایطی که آقای غلامرضا (معاون سیاسی وزیر کشور) قانونی علیه رانت در فضای انتخاباتی ابلاغ کرده بود.
شخصی میگوید که مجلس با عدم تغییر این قانون، جلوی ورود نخبگان و نیروهای کارآمد به ساختارهای مدیریتی کشور را گرفته است. عزل آقای سرافراز و اعطای ریاست سازمان ملی هوش مصنوعی به آقای عارف نخبهزدایی نیست، اما عدم حضور آقای ظریف در دولت، نخبهزدایی است. آیا آقای عارف با ۷۲ سال سن از جوانی نخبه کارآمدتر است؟
معاون حقوقی رئیسجمهور میگوید رهبری شخصاً به آقای پزشکیان فرمودند: «بنده با اصلاح قانون تابعیت قهری موافق هستم و حتی نظر بنده را در مجلس اعلام کنید تا این قانون مانع از استفاده افراد در مشاغل حساس نشود.»
نخست اینکه فرمایش مقام معظم رهبری من باب موضوع تابعیت قهری بوده است و نه تابعیت غیر قهری یا اکتسابی . تمام شواهد و قرائن نیز دلیلی است بر تابعیت اکتسابی فرزندان آقای ظریف بوده است و نه قهری، زیرا فرایند مجوز شهروندی در آمریکا مستلزم درخواست و مراحل کاملا خودخواسته است.
دوم اینکه آیا دیگر کافی نیست که از آبروی رهبری برای پیشبرد اهداف دولت استفاده شود؟ در زمان انتصابات به سراغ رهبری میروید، اما در حین انجام وظایف کمتر به سخنان رهبری اهمیت میدهید. این سیاست دوگانه دولت به چه معناست؟
چطور است دولت نیز مقداری توصیه رهبری مبنی بر حضور جوانان حزباللهی و معتقد به نظام تمسک بجویند و صرفا برای پیشبرد اهداف سیاسی، به چنین رفتاردوگانهای عادت نکنند.
و اما مجلس شورای اسلامی…
از جناب آقای قالیباف بابت تمام زحماتشان در مجلس سپاسگزاریم، اما برخی از جهتگیریهای ایشان و همچنین مجلس دوازدهم در این دولت باعث ابهام است. در این لحظه باید بهفلسفه نظارتی مجلس مراجعه کنیم، اساسا اگر قرار بود که مجلس برای حضور عدهای از وفاداران بهخود، فلسفه وجودی خود را تسلیم کند، به ضد همان فلسفه تبدیل خواهد شد یعنی بهجای اینکه از جهتگیری دولت به ضرر مردم جلوگیری کند، خود نیز حلقهای از زنجیر رانت خواهد شد. حالا چطور میتوان چنین استراتژی را وفاق نامید؟
وفاق یعنی اتحاد بر سر یک هدف و آرمان؛ آنهم در شرایط فعلی نجات مردم از شرایط اقتصادی این چنینی است. اینکه بودجه یا انتصابات را پشت درهای بسته با دولت توافق کنیم، فقط علیه ملت وفاق کردهایم.
مجلس شورای اسلامی بهبهانه وفاق ملی، نباید اجازه حضور افرادی را در جمهوری اسلامی بدهد که هیچ تعلقی به آرمانهای انقلاب ندارند. این وظیفه مجلس است که توجه حداکثری بر این موضوع داشته باشد.
همچنین از مجلس محترم خواستاریم که در موضوع قانون مشاغل حساس بصیرت کافی به خرج دهد
قطعا اصلاح قانون مشاغل حساس غیرقهری، بهنفع هیچ ایرانیای نیست و سرآغازی برای ورود مسئولینی در لایه مدیریتی کشور خواهد بود که دل در آشیانه دیگری دارند.
دیدگاهتان را بنویسید